ناراحت شدیم؛ نه فقط برای خود که برای رسانه. برای این ضروریترین ظرفیتی که باید در صدر فهرست توجهات تصمیم سازان و تصمیم گیران باشد، اما به یک باره خبر آمد که معافیت مالیاتی آن و حوزه فرهنگ، با دست انداز مجلس محترم مواجه شده است. همان دم قلم بر کاغذ رفت تا به یاری فرهنگ برخیزد به این هوشیارباش که: «دیگران برای فرهنگ، یارانه میدهند. حضرات میخواهند مالیات بگیرند!»
به تبیین دوسویه ماجرا پرداختیم که: تفاوت دو نگاه، فاصلهای نه از زمین تا آسمان که از زیر زمین تا آن سوی آسمان دارد. نتیجه هم میشود اینکه دیگران در مسیر پیشرفت، هر روز گامی فراتر مینهند و ما باید یک گام که نه چند گام به عقب برداریم. حتی توان ماندن در همین جایی که هستیم، هم برایمان نمیماند. خبر، یک خط بود، اما به اندازه چند کتاب، حرف داشت.
خیلی از اهل نظر هم به حرف آمدند و حرفها را یک به یک کنار هم چیدند تا هوشیارباشی باشد برای مجلس و تبیینی باشد از شرایطی که در آن قرار داریم. ما در یک جنگ تمام عیار شناختی قرار داریم. در این جنگ هم حوزه فرهنگ، خط مقدم است و رسانه چند گام آن سوتر در سنگر یا برج دیدبانی است و در سنگر کمین نیز هم. جایگاهی چنین میطلبد که همه ظرفیتهای پشتیبان برای آن فعال شود، نه اینکه خاک سفت شده زیر پایش هم خالی شود.
با تصویب جزء ۳ بند «ث» تبصره ۶ لایحه بودجه، این اتفاق میافتاد. یعنی به دست خود، ظرفیت فعال خود را نابود میکردیم. اما -الحمدلله- انگار هشدار ها، هوشیاری بخش شد. خبر تازه درباره تصویب معافیت مالیاتی حوزه فرهنگ و رسانه است. این هم کمترین کاری است که میشود انجام داد. کار بیشتر این است که بتوانیم با تعریف منابع جدید، جانی تازه ببخشیم به کاربردیترین ابزار در راهبردیترین زمان در جهاد تبیین. فرهنگ باید بیش از گذشته حمایت شود.
رسانههای شناسنامه دار و صاحب هویت رسمی باید چنان حمایت شوند و میدان ببینند که عرصه را از رسانههای سمی، پس بستانند. عوارض سخت و مهلک رسانههای سمی را هنوز جامعه در جان دارد. اگر مرجعیت رسانه به داخل برگردد، میتوان راه بر بسیاری از ماجراها بست؛ بسان بهداشت که نمیگذارد بیماری شکل بگیرد تا با هزینه زیاد درمان شود. راه را بر بیماری سد میکند و بیماریهای روحی و روانی و آرامش سوز و جان فرسا، کم از بیماریهای جسم ندارند. چطور برای آن -به حق- برنامه و بودجه داریم، اما برای این نه؟
از دنیا بیاموزیم که با رسانه دارد جهان گشایی میکند. با فرهنگ دارد خود را در خانه دیگری، پاگیر و حتی جاگیر میکند. بی کشت وکشتار فتح میکند. بی اعزام سرباز، لباس خود را بر تن فرزندان دیگر کشورها میپوشد. بدانیم که راه این است. آنان به باطل میروند، ما در صراط مستقیم حق برویم. مهندسی معکوس فقط برای آرکیو ۱۷۰ نیست تا آسمان را با پهپاد تسخیر کنیم. در زمین هم شیوه هایشان را باید مهندسی معکوس کنیم تا خاک، روشنای خدایی بگیرد. برای این مهم هم باید فرهنگ را جدی گرفت، رسانه را باید اولویت داد.